بچه های دانشگاه غیر انتفاعی زرندیه -
دنيا چيز بدي نيست چيز كمي است....
 
 
شنبه 22 شهريور 1393برچسب:, :: 22:27 ::  نويسنده : غریبه

از سبکِ سوالایی که دخترا تو گوگل تایپ میکنن میشه فهمید که دنبالِ جواب نیستن ،

 فقط میخوان گوگل باهاشون همدردی کنه !

مثلا اگه تایپ کنن “من هارد دیسکِ اکسترنالمو که وصل میکنم به لپتاپِ قرمزم ،

 اون چراغ سبزش دیگه روشن نمیشه !

” توقع دارن گوگل اینطوری جواب بده : “الهی بمیرم ، چرا خو ؟؟؟!!”

.

.

 

 

دختر خانوما و آقا پسرای ورودی 93 دانشگاه !هفته اول عاشق نشید!

 

 

 

.

 

.

 

.

 

.

 

 

.

 

از ما گفتن ...

 

شاخای دانشگاه از هفته دوم،سوم میان

 

 



انتخاب واحد نیمسال اول 93-94

با سلام و تبریک به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید به تمامی دانشجویان مؤسسه آموزش عالی زرندیه، به اطلاع دانشجویان عزیز می رساند زمان انتخاب واحد ترم جدید از روز سه شنبه 25/6/93 لغایت پنج شنبه 27/6/93 از طریق پرتال آموزشی مؤسسه صورت می گیرد. دانشجویان عزیز می توانند برای پرداخت بدهی یا شهریه خود، از درگاه اینترنتی بانک ملی از طریق پورتال اقدام کنند.

شروع کلاسها از روز یکشنبه 6/7/93 بوده و زمان حذف و اضافه تک درس روز دوشنبه 14/7/93 می باشد.

 

با تشکر.



سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:, :: 23:57 ::  نويسنده : آقای محمد حسین طالبی

به گقته خانم مظفری زمان انتخاب واحد شنبه و یکشنبه بصورت اینترنتی ...



شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 13:15 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

 



شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 13:13 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

راس میگن غریبیو ،غریبه هارو میشناسی


راس میگن غم نشسته ، تو صدارو میشناسی


یکی از بس که دلش تو غصه سوخته ، اومده


یکی هر 8 تا النگوشو فروخته ، اومده


بعضیا از همه دنیا بریدن اومدن


بعضیا تموم راهو بو کشیدن اومدن...



******

 

دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا؟


مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا؟


اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم؛


تو آبروی کسی را نمی بری آقا ...

 



شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 12:59 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

مورد داشتیم طرف به ارواح خاک داییش قسم خورده

که تا خرخره سیره......!

 

وقتی به زوره تعارف نشسته

 

پای ماهی تابه املت بچه ها چنان گردوخاکی راه انداخته که نپرس!!

 

بعده خوابیدن گردوخاک

 


تازه فهمیدیم باک اصلیش تازه از خرخره شروع میشه لا مصب

 

******

 

مورد داریم پسره هنوز نمیتونه دماغشو بکشه

 

بالا بعد رفته واسه ما نامزد کرده...


.


..


...


حالا جالبش اینجاس که نامزدش هنوز نمیتونه بند کفششو خودش ببنده..



آخه ادم دیگه جرات نمیکنه شکست عشقی هم بخوره والاااااااا

 



شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 12:48 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

یه حرف دوستانه:

 

وقتی داری تو ارتفاع ؛

 

تو یه مسیر کم عرض ؛

 

مثل طناب راه میری !!!

 

همش باید رو به جلو نگاه کنی.

 

نه نگاهت به پایین باشه که سرت گیج بره!!!

 

نه به عقب یا بالا نگاه کنی

 

که تعادلت بهم بخوره...

 

فقط جلو جلو جلو نه عقب....

 



جمعه 14 شهريور 1393برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : غریبه


ز عطرِ حـریم تـو اگر دوریم ،

دلخوشیم به نسیمِ گاه گاهِ نگاهـت ...

خوب میدانم از هر که تـــو دل بـردی ، خرابِ عشـقت شد ...

پس بنگر ما را ؛ به نگاهی ...

که دلها، خراب آیاد تـــوست ...

 

 

 آه نوشت

 

این سفر همیشگی دل من است


  قم به مشهد …


روز دلتنگی ، راس ساعت ۸ !!!

 

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:42 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

به سلامتی

:

دخترک ۸ساله ای که سرطان داشت


پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت :


من مامان و بابام پول ندارن ،

 

میشه قبل از عمل بمیرم ؟


برای سلامتی همه مریض های سرطانی دعا کنید . . .

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:41 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

من به اون دسته از کسایی که هنوز به “عشقشون” میگن “عجقم”


و چیتال میتونی عسیییییییسم …


بسته های آموزشی بالا بالا رو پیشنهاد می دم!!!

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:34 ::  نويسنده : خانم سوگند

مورد داشتیم که تو اعلامیه پدرش نوشته :


از وقتی رفتی گرمی از این خونه رفته…!


یعنی خیلی ریز به موضوع خاموش کردن کولر اشاره کرده :|

 

*****

 

مورد داشتیم دختره رفته پمپ بنزین یارو بهش گفته آزاد یا دولتی !?


دختره گفته پیام نور !!!


دونفر سکته کردن یک نفر غش کرده دولتم سهمیه بنزینه جایگاه قطع کرد :D

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:30 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

آخرین بارم بود!!!

 

دیگر احساسم را برای کسی نمایان نمیکنم

 

صداقت ..... یعنی حماقت....

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:25 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

کار من از یکی بود

 

 

یکی نبود گذشته....

 

من در اوج قصه گم شدم ؟!!

 

عشق یعنی :

 

یکی بود یکی نابود...

 

*****

 

مدتیست کارم شده

 

دنبال باد دویدن!!!

 

که شاید زندگی بر باد رفته ام

 

را پس بگیرم.....

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:19 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

مرد باید از بیرون که اومد....

 

یه نعره بزنه که چهارستون خونه بلرزه....

 

و با ابرو های در هم کشیده

 

یه مشت بکوبه به دیوار و بگه :

 

زززززززززززززززززززززززن

 

.

.

.

مگه نگفتم ظرفا

 

رو خودم میشورم فداتشم؟؟؟؟

 



چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 8:11 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

یه سوال دارم

 

هرکس جوابشو میدونه تورو خدا بگه:

 

مارمولک ها چقدر عمر میکنن ؟؟

.

.

آخه من یه کتاب از تو انباری مون میخوام.

 

آخرین بار که رفتم اونجا

 

منو بیهوش آوردن بیرون...

 

حالا نمیدونم چیکار کنم ؟؟؟

 

برم یه کتاب جدید بخرم ؟؟

 

یا

 

صبر کنم عمرش تموم بشه؟؟؟؟؟

 

 



شنبه 8 شهريور 1393برچسب:, :: 22:56 ::  نويسنده : احمدی*

 

 

 

به حرفهایی که میخواهی بزنی دقت کن ؛

شاید همین حرفها ، دلی را ناخواسته برنجانند...

و

نسبت به حرفهایی که میشنوی بی دقت نباش، شاید از

 دهانی شنیده باشی که قبل از حرف زدن به آن فکر

 نکرده باشد ...

 

حامد نوشت:

کاش انسانها میدانستند که مهمتر از شکستن دل اعتمادی است که تخریب میشود و دیگر هیچگاه بنا نمی شود!!



 

روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره ی "زن و مرد
" پرسیدند.


جواب داد:....

اگر زن یا مرد  دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1

اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10....

اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر  جلوی عدد یک میگذاریم =1000
                                         
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.

 

 

 



شنبه 8 شهريور 1393برچسب:, :: 17:53 ::  نويسنده : محـــــــمכ
دخـتـر: دوســت دخــتـــر جــدیــدت خــوشــکــلــه؟

(تـو دلـش: آیـا واقــعــا از مـن خـوشـکـل تـره)

پـسـر: آره خـوشـکـلـه
... ...
(تـو دلــش: امـا تـو هـنـوز زیــبـاتـریــن دخـتـری هــسـتـی کـه مـن مـیـشـنـاسـم)

دخـتـر: شـنــیــدم دخــتــر شـوخ طــبــع و جــالـبـیـه

(درســت اون چـیـزی کـه مـن نبـودم)

پــسـر: آره هـمـیـنـطـوره

(ولــی در مـقـایـسـه بـاتـو اون هـیـچـی نـیـسـت)

دخــتــر: خــب پــس امــیــدوارم شــمــا دوتــا بــاهــم بــمــونــید

(کــاش مــادوتــا بــاهــم مــی مـونـدیــم)

پــســر: مــنـم بــرات آرزوی خــوشــبــخـتــی دارم

(چــرا ایـن پـایـان رابــطــه مــاشــد؟)

دخــتــر:خــب.......مــن دیــگــه بــایــد بــرم

(قــبــل از ایـنـکـه گــریــه ام بـگـیـره)

پــســر: آره مــنــم هــمــیـنـطـور

( امـیـدوارم گــریــه نــکـنـی)

دخــتــر: خــداحــافــظ...

(هــنـوز دوسـت دارم ودلــم بــرات تـنـگ مـیـشـه)

پــسـر: بــاشـه خــداحـافـظ

(بـخـدا کــه هـیـچـوقـت عـشـقـت از قـلـبـم بـیـرون نـمـیـره......هـــرگـــز)

کـــاش مــا آدمــاحــرف دلــمــون را مــیــزدیــم
 


شنبه 8 شهريور 1393برچسب:, :: 17:28 ::  نويسنده : محـــــــمכ

باید پسر باشی

تا بفهمی

پول گرفتن

از پدر چقدر سخته …
.
.
.
.
.
باید پسر باشی

تا بفهمی

۲ سال تنهای تنها

 توغربت سربازی کردن

چقدر سخته …
.
.
.
.
.
.
باید پسر باشی

تا بفهمی

دلهره ی شغل آینده داشتن

چقدر سخته …
.
.
.
.
.
.
باید پسر باشی

تا بفهمی

از دست دادن عشقت

بخاطر پول

چقدر سخته …
.
.
.
.
.
.
باید پسر باشی

تا بفهمی

بوق زدن پشت ماشین عروس عشقت

چه حالی داره …
.
.
.
.


.
.
باید پسر باشی

تا بفهمی

خوردن بغض برای اینکه مسخرت نکنن

که داره گریه میکنه

چقدر سخته …
.
.
.
.
.
.
پسر که باشی

حقت فقط در دل نگه داشتن است …
.
.
.
.
.
.
پسر که باشی

از دور نمای کوهی را داری

مغرور ،

غمگین ،

تنها …
.
.
.
.
.
.
پسر که باشی

شب که دلت از تنهایی بگیرد

نمیتوانی به هیچکس رو بزنی ،
سیگاری روشن میکنی و

خودتو اشکاتو پشت دودش مخفی میکنی …
این است مرد بودن
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()
.
.
.



شنبه 8 شهريور 1393برچسب:, :: 17:26 ::  نويسنده : محـــــــمכ

 پسراست دیگر....

بلندپرواز و رویایی....

گاهی از سنگ سخت تر، گاهی از گل نازک تر....

به دست می آورد و از دست میدهد...

می خندد بلند و اشک می ریزد بی صدا....

اسمش را خدا نیاز گذاشته است....

باید آدمی کند...

و حوایش را به هوس نفروشد...

باید شکست بخورد تا عبرت بگیرد....

مسولیت دارد...

باید روزی مرد بشود...

و چقدر سخت که مرد، مردانگی به دنبال دارد...

گاهی در بچگی مرد می شود...

به تنهایی... درکوچه پس کوچه های بدبختی....

گاهی در جوانی...

کنار پیرمرد سیگار فروشی که می تواند غم را از چشم بخواند...

و گاهی هم در بزرگسالی...

وقتی خوشبختی را از دست بدهد...

وقتی غم ببیند...

پسر که باشی باید شانه هایت سکانس های فراوان ببیند...

باید روی دوشت خیلی چیز هارا حمل کنی...

گاهی یک سر و موهای مشکی...

و گاهی یک گونی با گچ های سفید...

روزی گریه هم میکنی...

ولی اشکت از روی ضعف نیست...

از روی مدت طولانیست که قوی بوده ای....

پسر که باشی...

حتی می توانی بمیری.....

به خاک سپرده بشوی ولی در اوج بیداری و هوشیاری....



پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : خانم تـــرنم

ای کاش ...

وقتی خدا در صحرای محشر بگوید چه کردی ؟

یوسف زهرا بگوید منتظر من بود.

 



پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, :: 15:33 ::  نويسنده : خانم تـــرنم



چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, :: 16:34 ::  نويسنده : محـــــــمכ
ببین…
دلخوری،باش…
عصبانی هستی ،باش…
قهری،باش…
هرچی میخوای باشی،باش…
ولی حق نداری با من حرف نزنی…
فـهمیـدی؟
مخاطب خاص
 


چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : محـــــــمכ

رفتــ؟

دیگــه نیومــد؟؟

دلتــ گرفته؟؟؟

ســی گار میکشی؟؟

داغــونی؟؟؟

به پوچــی رسیدی؟؟؟

خیابونا واستـــ خاطره شــده؟؟؟


گـ ـ ـ ـ ـور پدرش…!

 



چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : محـــــــمכ

سال قبل یادته همش زنگ میزدی پاشو افطاری کن منم لج میکردم میگفتم بشین بخواب .مریضم .؟؟

یادته لعنتی توم گیر میدادی چی شده باز چی کار کردی مریض شدی منم با خنده میگفتم روانی مریضتم.

دِ لعنتی پَ کو اون روزا .

تو افطاری تو با اون سحر میکنی منم با اشکام

تــــــــــــــــو شبا منتظر اونی بیاد افطاریتو باز کنی .

مــــــــــــــــــــن منتظرم اذان بگه تا سیگارمو روشن کنم

یه نفــــــــــــــــــر



چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, :: 15:58 ::  نويسنده : محـــــــمכ

دخــدر : یــه چــیــز بـگـــم؟
پـســر : آره بــگــو…
دخــدر:تــو قـشـنـگــتــریـن لـبـخـنـد دنـیــا رو داری…
پـسـر :مـن یـه چــیــز بـگــم ؟
دخــتــر: بگـــو…
پـســر:اون فـقـط بـخــاطــر وجــود تـوء…

 

 

یکم یاد بگرید والا مهر شده



چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : محـــــــمכ

سلام به همه ی دوستای گلم

شرمنده که چت روم قطع شده

دارم یک چت روم کاملا اختصاصی مینویسم که به امید خدا قشنگه بشه

دیگه چه خبرا مهر شده

به زودی با خبرای جدید بر میگردم



دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, :: 23:19 ::  نويسنده : غریبه

بچه ها یادتون میاد وقتی بچه بودیم این شعر و میخوندیم...

 

بارون میاد چهچهــ

 

در خونه ی هـاجر

 

هـاجر عروسی کرده

 

دمـــ خروسی کرده

 

ولی فکر نمیکردم این شعر،یه روزی منو یاد یکی بندازه...

 

ــــــــــیادمه تو دبستان

 

یه درس داشتیم که اسمش تصمیم کبری بود

 

وقتی بچه بودم همش بزرگترم برام تصمیم میگرفت

 

ولی الان فقط میگن:تصمیم خودته.....

 

 

این شعر و چی :::کودکی ده ساله بودم      شاد و خرم چست و چابک

 

                        میپریدم از سر جو          میدویدم همچو آهو

 

هیییی الان کجاس؟ اون کودک شاد و چابک

 

 

 

 

 



یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, :: 11:37 ::  نويسنده : خانم سوگند

 

از رفتن کسی نترس....

 

قرار نیست همیشه بمانیم...

 

روزی همه رفتنی اند....

 

ماندن به پای کسی معرفت میخواهد ، نه بهانه....

 

گاهی لازم است

 

بلند بگویی : " رفت " ؟؟؟؟

 

که رفت !!!!

 

لیاقت ماندن نداشت.....

 



درباره وبلاگ


قصد ازدواج نداریم :D . . . شعار ما در زندگی پاکی و درست زندگی کردن در یک کلام آدم بودن است. خاک شد هرکه بر این خاک زیست ٬ خاک چه داند که در این خاک کیست سرانجام که باید در خاک رفت ٬ خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چون من ندار بودم عروسک قصه ام پرید! دارا که باشی سارا با پای خودش می آید...! . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تاریخ ایجاد وبلاگ:1391/12/9
باز هم یه هنر جدید یه آهنگ جدید از بچه های دانشگاه
به درخواست دوستان 13 آذر تولد khanoom sogand خـــدایـــا ! خودم را دوست دارم آغوشت چه اتفاقی افتاده دو برادر... محرم ماه محرم قيامت بي حسين غوغا ندارد احساس رضایت اسیر تو که باشم....آزادمـــــ واقعا چرا ؟؟؟؟ |: طنز باحال دلنوشته 99 ســــــکوت طنز(6)دانشجــــــــوو خجسته عید سعید غدیر خم مبارک :D چرا دانشگاه ها رو خارج شهر می سازن؟:| ضـــــد حـــــــال درد داره نه ندارم.... با من قدم بزن ب درکــــ